در آستانه صد و یکمین سالروز 8 مارس قرار داریم و هنوز شاهد نابرابری و تبعیض علیه زنان در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، در بسیاری از کشورهای جهان هستیم.
در 101 سال قبل زنان کارگر نساجی نیویورک برای دستیابی به شرایط بهتر کار، دستمزد و متوقف کردن کار کودکان دست به اعتصاب زدند. در آن اعتصاب 129 کارگر زن در پشت درب های قفل شده کارخانه در شعله های آتش سوختند تا دیگر کارگران به اعتصابیون نپیوندند. 12 سال بعد در 27 اوت 1910 در پایتخت دانمارک، 100 زن از 17 کشور جهان گرد آمدند و به پیشنهاد کلارا زنکتین، 8 مارس را بعنوان روز زن انتخاب کردند و قرار شد از آن روز به بعد هر ساله در این روز به خیابان بیایند و برای دستیابی به حقوق خود مبارزه کنند. این روز ابتدا در کشور شوروی که در آن، پس از انقلاب اکتبر یک جنبش توده ای برای آزادی زن شکل گرفته بود به رسمیت شناخته شد و در پیوند تنگاتنگ با جنبش سوسیالیستی حول محورهای مبارزاتی: مزد برابر در برابر کار برابر و تقویت مبارزه علیه تبعیض به پیش رفت. سپس کشورهای بلوک شرق نیز این روز را برسمیت شناختند. و با پیدایش جنبش توده ای برای حقوق زن در اروپا و آمریکا، این روز در کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز به رسمیت شناخته شد. و بالاخره، در سال 1977 سازمان ملل هم این روز را به رسمیت شناخت تا آگاهانه آن را از محتوای طبقاتی و مبارزاتیش خالی کند.
حال بعد از گذشت 100 سال سازمان ملل از اوضاع زنان در جهان چنین گزارش می دهد: زنان نصف جمعیت جهان را تشکیل می دهند، دو سوم از کل ساعت کاری جهان را انجام می دهند، یک دهم در آمد جهانی را بدست می آورند و کمتر از یک صدم دارائی های جهان را دارا هستند.
نابرابری و تبعیض ناشی از اقتصاد سرمایه داری:
در عرصه اقتصادی: در تمامی نقاط جهان هنوز زنان در مقابل کار برابر دستمزد نابرابر دریافت می کنند و تقسیم کار بر حسب جنسیت یک از خصوصیات بازار کار جهانی است.
در عرصه سیاسی: هنوز هم میلیونها زن در جهان فاقد حق رای هستند و در بسیاری از کشورهای جهان، تبعیض صریح و علنی علیه زنان در قوانین مستتراست. در بعضی از کشورهای اسلامزده ما شاهد وجود قوانين ويژه ضد زن با مجازات هاى ويژه زنان هستيم. سیاست حاکم بر قوانین ضد زن تا آنجا بر زندگی مردم تأثیر نامطلوب دارد که خشونت خانگی بیشترین قربانیان را به خود اختصاص می دهد و 40 در صد از قتل زنان بوسیله دوست پسر، همسر و یا نزدیکترین مرد خانواده انجام می شود.
در عرصه اجتماعی: کار خانگی هنوز مهمترین وظیفه زنان به شمار میرود.
علاوه بر ستم و استثماری که بر زنان بخاطر جنسیت شان در کلیه کشورها روا میشود. در برخی جوامع، بویژه جوامع تحت کنترل اسلام، وضعیت زنان از لحاظ حقوقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار وخیم تر است. در کشورهای اسلامزده ستم سیستماتیک و عمومی بر زن در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان، بسیار شنیع است. در این جوامع خشونتهای جنسی، روانی، مالی و خشونت خانگی بر زن توسط قانون و دولت تشویق می شود. در این جوامع زنان ملزم به رعایت مقدسات حقنه شده برجامعه و قید و بندهای قرون وسطایی اند. زنان در این جوامع، تجربه تلخ خشونت را با پدیده پدر خدایی، از بدو تولد لمس می کنند و با شروع یک زندگی مشترک در یک جو مردسالارانه تا زمان مرگ سپری می کنند.
آپارتاید جنسی، تبعیض مضاعف و 8 مارس پیش رو
در جامعه اسلامزده ایران و در جو ارعاب و سرکوب رژیم جمهوری اسلامی، جنبش آزادی زن و جنبش آزادیخواه و برابری طلب توانسته است در لحظاتی حساس تناسب قوا را به نفع خود تغییر دهد. این جنبش در کنار دیگر جنبشهای اعتراضی موجود در جامعه با وجود افت و خیزهای فراوان یک لحظه آرام ننشسته است. جمهوری اسلامی نتوانسته است این جنبش را خاموش کند. لذا مساله زن و یکی از مسائل مهم جامعه محسوب میشود. جریان ملی – اسلامی نیز میکوشد که با استفاده از این جنبش برای خود مقبولیتی بخرد. مضحکه انتخابات ریاست جمهوری در راه است و ملی – اسلامی ها در پلاتفرم انتخاباتی خود به مساله زن پرداخته اند. اینها شعار لغو حجاب اجباری را مطرح کرده اند تا حمایت به این ترتیب زنان را بخود جلب کنند. همین مساله نشان میدهد که جنبش حقوق زن در ایران چقدر قوی و توده ای است. اما اینها خود بخشی از حکومت اسلامی بوده و هستند. باید اعلام کرد که اگر ملی – اسلامی ها پس از 30 سال به صرافت طرح این شعار افتاده اند، اوضاع برای پیشروی زنان و جنبش آزادی زن مهیا است و باید از این خواست ها فراتر رود.
وظایف جنبش آزادی زن
امروز هم در آستانه روز زن باید امکان یک تعرض وسیع را بوجود آورد. از اینرو مطالبات زنان، علیه نظام سرمایه داری، علیه اسلام سیاسی و برای لغو آپارتاید جنسی و دستیابی به آزادی و برابری کامل زن و مرد، تریبونهای ویژه خود را طلب می کند و مبارزین خاص خود را فرا می خواند تا بتواند تغییری بنیادین در زندگی زن و به طبع آن در کل جامعه ایجاد کند. انسانهایی که امروز با دست آوردهای نوین مبارزاتی، رشته های پیوند و اتحاد محکمتری را در مسیر دستیابی به آزادی و برابری ایجاد می کنند، تاریخ ایران را با خاستگاه سوسیالیستی خود رقم خواهند زد. *